در واقع کلاه فرانسوی لباسی است که سر را می پوشاند.
از یک “سر” به شکل طاق، صدف یا زنگ با بالهای منحنی باریکتر یا گسترده تر، یعنی یک لبه تشکیل شده است.
از الیاف گیاهی، کاه، خز بیش از حد یا خرگوش، ابریشم، پشم، چرم، کتان، مخمل و در زمانهای اخیر نیز از مواد مصنوعی ساخته میشود.
از دوران ماقبل تاریخ از کلاه فرانسوی بیشتر به عنوان محافظت در برابر گرما و باران هنگام کار در فضای باز استفاده می شده است، اما عملکرد زیبایی و بهداشتی نیز دارد و برای به دست آوردن موقعیت استفاده می شود.
در مصر باستان، فرعون پریکاتای خود را با کلاه قرمز یا تاج سفید می پوشاند.
در حالی که در بین النهرین عمامه ها یا کلاه های خزدار و همچنین در فلسطین باستان که کشیش های یهودی کلاه سفید مخروطی می پوشیدند، رواج داشت.
در دوران مینوسی، زنان کرت اشکال عجیب و غریب مختلفی بر روی کلاه خود می گذاشتند و در روم کلاه را نماد آزادی می دانستند، بنابراین به هر زندانی آزاد شده یک کلاه می رسید.
آلمانی ها نیز چنین معنای نمادینی داشتند. در قرن دهم، کلاه های حصیری توسط بسیاری از مردم در روستاها استفاده می شد.
متعلق به وسایل سفر یا شکار بود. در قرن دوازدهم، کلاه تزئین شده با خز یا پر در لباس زنان و مردان اروپایی استفاده شد، در حالی که در قرن چهاردهم در دربار بورگوندی مد بود.
در قرون وسطی، زنان کلاه خود را با نوارهای رنگارنگ در هم تنیده با گل غنی میکردند.
در حالی که مردان کلاههایی بر روی شانههای خود میپوشیدند که در قرن چهاردهم با کلاهی با دم در سمت چپ یا راست، بسته به شرایط اجتماعی یا اجتماعی، جایگزین شد.
وضعیت سیاسی در قرن چهاردهم بود که کلاه شکل کنونی خود را به دست آورد که امروزه به آن معروف است و رنسانس رسم پوشیدن کلاه را به لطف مواد تجملی افزایش داد.
در دوران رنسانس، کلاه جای خود را به کلاه گذاشت، اما در برخی از لباسهای دهقانی و لباسهای ارتش مزدور زنده ماند.